loading...
دانستنی ها
امیرحسین بازدید : 165 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
...وخداوند گفت

 

خداوند گفت...

خداوند گفت:دیگر پیامبری نخواهم فرستاد،از آن گونه که شما انتظار دارید،اما جهان هرگز بی پیامبر نخواهد ماند . آن گاه پرنده ای را به رسالت مبعوث کرد. پرنده آوازی خواند که در هر نغمه اش خدا بود،عده ای به او گرویدند و ایمان آوردند.

و خدا گفت:اگر بدانید، حتی با آواز پرنده ای می توان رستگار شد.

 خداوند رسولی از آسمان فرستاد،باران نام او بود.آنگاه که باران،باریدن گرفت،آنان که اشک را می شناختند،رسالت او را دریافتند،پس بی درنگ توبه کردند و روحشان را زیر بارش بی دریغ خدا شستند.

خدا گفت:اگر بدانید با رسول باران هم می توان به پاکی رسید.

 خداوند پیام به باد فرستاد،تا روزی بیم دهد و روزی بشارت.روزی توفان شد و روزی نسیم، و آنان که پیام او را فهمیدند،روزی در خوف و روزی در رجا زیستند.

خدا گفت :آن که خبر باد را می فهد،قلبش در بیم و امید می لرزد و قلب مومن این چنین است.

 خدا گُلی را از خاک برانگیخت،تا معاد را معنا کند،و گل چنان از رستاخیز گفت که از آن پس هر مومنی که گلی را دید،رستاخیز را به یاد آورد.

خدا گفت:اگر بفهمید، تنها با گلی قیامت قیامت خواهد شد.

 خداوند یکی از هزار نامش را به دریا گفت.دریا بی درنگ قیام کرد و سپس چنان به سجده افتاد که هیچ از هزار موج او باقی نماند،مردم تماشا می کردند،عده ای پیام دریا را دانستند،پس قیام کردند و چنان یه سجده افتادند، که هیچ از آنان باقی نماند.

خدا گفت:آن که به پیامبر آب ما اقتدا کند،به بهشت خواهد رفت.

 و به یاد دارم که فرشته ای به من گفت:جهان آکنده از فرستاده و پیامبر و مرسل است،اما همیشه کافری هست تا باران را انکار کند و با گل بجنگد،تا پرنده را دروغگو بخواند و باد رامجنون و دریا را سحر.

برچسب ها ...وخداوند گفت ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرشما امکانات ومطالب سایت ما چطوربود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 299
  • کل نظرات : 226
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 52
  • باردید دیروز : 135
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 486
  • بازدید ماه : 2,968
  • بازدید سال : 33,793
  • بازدید کلی : 327,739
  • کدهای اختصاصی