پیرزن گفت:آخه مادر روش نوشته 1000 تومان تو چرا 1500میگی ؟ دیروزم یه پفک 500 تومنی رو 700 تومن به نوه م فروختی.
گفتم حاج خانوم همینه که هست میخوای بخواه نمیخوای بذار سرجاش بیخودی سر درد نده.
دوباره گفت : خدارو خوش نمیاد مردمو اینطور اذیت میکنی و ازشون سوء استفاده می کنی .خدا قهرش میگیره.
گفتم خرج بالاست.پول آب ،پول برق،پول گاز، هزارتا کوفت و مرض .
بالاخره از روی ناچاری 1500 تومان داد و جنسشو برداشت و رفت.
من تنها مغازه اون محله بودمو تا مغازه بعدی حدود 500 متر فاصله بود.اهل محل مجبور بودن از من خرید کنن.واسه همین هر طور که دوست داشتم جنسامو می فرختم.هر چقدر دوست داشتم روشون میکشیدم. بعضی وقتا، ترازو رو دستکاری میکردم تا جنس و بیشتر از وزن واقعیش نشون بده.جنس نو و کهنه رو با هم مخلوط می کردم و به قیمت جنس نو بلکه بیشتر می فروختم.قربونش برم نظارت هم که نبود .خلاصه هر کاری دوست داشتم می کردم غافل از اینکه....