loading...
دانستنی ها
امیرحسین بازدید : 674 جمعه 08 دی 1391 نظرات (1)

خاطرات دو دوست قدیمی

 

دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند . در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند . دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون اینکه حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت : ” امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زد . ” آنها به راه خود ادامه دادند تا اینکه به دریاچه ای رسیدند . تصمیم گرفتند در آب کمی شنا کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند .

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرشما امکانات ومطالب سایت ما چطوربود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 299
  • کل نظرات : 226
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 79
  • آی پی دیروز : 66
  • بازدید امروز : 142
  • باردید دیروز : 145
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 482
  • بازدید ماه : 1,938
  • بازدید سال : 32,763
  • بازدید کلی : 326,709
  • کدهای اختصاصی