سوء تفاهم
من تقریباً تو دستشویی
نشسته بودم که از دستشویی
کناری صدایی شنیدم که گفت
:سلام حالت خوبه ؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی مردانه هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش ، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم ؛
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی مردانه هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش ، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم ؛
- حالم خیلی خیلی توپه .
بعدش اون آقاهه پرسید ؛
- خوب چه خبر ؟ چه کار می
خوای بکنی ؟
با خودم گفتم ، این دیگه
چه سؤالی بود ؟ اون موقع
فکرم عجیب ریخت به هم
برای همین گفتم ؛
- اُه منم مثل خودت فقط
داشتم از اینجا می گذشتم
.
وقتی سؤال بعدی شو شنیدم
، دیدم که اوضاع داره یه
جورایی ناجور میشه ، به
هر ترفندی بود خواستم
سریع قضیه رو تموم کنم ؛
- منم می تونم بیام طرفت
؟